دختربازیگوش من
سلام یکی یدونه مامان سلام نازدونه من.
فدای پرنسسم بشم که انقدر قشنگ با مامانش حرف میزنه.
گلم کلمه های ( ماست و آش ) ومیتونی بگی هروقت گرسنه میشی میگی ( آش بده )
یا میگی ( ماشت بده ).وقتیم خوراکی میبینی میگی ( بَه بَه بده )
مامانی دوغ خیلی دوس داری هروقت ببینی میگی ( دوغخخ ) آخرشو یه جوری میگی
نمیتونم بنویسم آلوچه من.
همه میوه هارو دوس داری اما به خیار خیلی علاقه داری البته بیشتر دوس داری با دندونات
گازبزنی و تیکه تیکه کنی فکرکنم چون صدامیده خوشت میاد.
وقتی موز میبینی میگی ( موژ بده ) یعنی من عاشق این ( بده ) گفتنتم هرچی میخوای
یه ( بده ) بهش اضافه میکنی.
همه غذاهارو میخوری اما دیگه به فرنی وحریره بادوم و غذاهایی که شیرینن علاقه ای
نداری.تخم مرغم که عاشقی.خداروشکر با غذاخوردنت مشکلی ندارم هروقت گرسنه ات
میشه سریع میای سرسفره میشینی یا بهم میگی.
عشقم شما همیشه شبا 10 شب میخوابی و 11 صبح بیدارمیشی.دیروزشما 9 صبح
بیدارشدی ومن وبابایی هنوز خواب بودیم داشتی بلندبلند واسه خودت حرف میزدی که
بهت گفتم هیسسسس بابا خوابیده ساکت شدی چند دقیقه بعدش قناریمون شروع
کرد به آوازخوندن دیدم شما جوجو رونگاه میکردی میگفتی سسسسس بعد میگفتی
(بابا آبیده ) یعنی بابا خوابیده. منو بابایی انقدر بهت خندیدیم قربونت برم نانازم که انقدر
به فکرباباتی.
مامانی چندروز پیش قفس قناری رو آوردم پیشت تا جوجورو ببینی شما یهو گفتی
( پیشش) هرکی ومیخوای بترسونی اینومیگی بیچاره قناری ترسید تندتندبال میزد شما
فقط میخندیدی که من گفتم جوجو ترسید دیدم جیگرمامان میگه ( تَشید ) یعنی ( ترسید )
الان هرکی ومیترسونی میگی ( تَشید ).
اینم چندتا عکس از دخترناز ودوست داشتنیم.
گلم اینجا میخواستیم بریم بهشت زهرا سرخاک مامانی قبلش رفتیم امامزاده علی اکبر.
فدای قلب مهربونت که انقدر قشنگ ضریح ومیبوسی
عسلم اول تسبیح وبرمیداشتی
بعد مینداختیش زمین میگفتی ( اُتاد )
بعد اینجوری نگام میکردی و میگفتی ( بِده )
و خوشگل مامان در حال بازی کردن با مورچه بیچاره(آخرشم زیر دستت له شد)
بعداینکه رسیدیم خونه هستی جون وبردم حموم چون حسابی خودشو خاکی کرده بود.
نفسم میبینی موهات چه بلند شده اما چون پشت موهات فرمیشه میره بالا.
وخواب ناز فرشته کوچولوی من که معصومانه خوابیده.