فقط عکس
هستی جون وبابامرتضی مهربون( وای مامانی انقدرتکون میخوری نمیذاری عکس بگیرم)
بالاخره اینجا آروم نشستی شیطون بلا
قربون خانوم دکتر خوشگلم برم که داره صدای شکمشو گوش میده.
جیگرم اینجاهم زیرشلواریه پدرجون وپوشیدی کلی خندیدیم.
سنبلم شما عاشق لباس عروستی هروقت میپوشی کلی قر میدی ومیرقصی.
این عکسم واسه 8 ماهگیته هنوزم عینک ببینی سریع میزنی به چشمات.
امیرعلی(بچه پسرعموی بابا) با هستی جون.امیرعلی شماروخیلی دوس داره هروقت
عسلمو ببینه سریع میاد پیشت.همبازی های خوبی هستید.
یاسمین(دخترخالت که 6 ماه ونیمشه) خاله فدای اون چشمای خوشگلت بره.
ونیما( پسرداییت که 4 ماهشه) عمه قربونش بره که انقدرخوش خنده اس.
ومهرادجون ( پسر دوست مامانی یعنی پسرخاله محدثه که تازه یک ماهشه )
اینم یه سری عکس که بعدها همش خاطره میشه.
راستی گلم چندتا کلمه یاد گرفتی تا یادم نرفته بگم:
مامانی دیروز بهت میگم بگو سُس شما گفتی ( دُس ) خیلی باحال میگی.
هروقت کسی اذیتت میکنه میگی ( نَنُن ) یعنی نکن.لباتوغنچه میکنی بعدمیگی.
وقتی بهت چیزی میگم میگی (دَشم ) یعنی چشم.
قربون دخترمهربون وماهم بشم که تو دنیا یه دونس اگه تونباشی گلم من میمیرم بخدا.
خیلی خیلی دوستون دارم هم دخترنازمو هم همسرماهمو