هستی فرشته کوچک ما

اگه شكلات بودی شیرین ترین بودی             اگه عروسك بودی بغلی ترین بودی                           اگه ستاره بودی روشن ترین بودی                                        و تا زمانی كه عشق منی عزیز ترینی .      ...

جیگرم با گوشیم از روی عکسات عکس گرفتم به کیفیت خود عکسات نشد.                                                                                                &...

امروز بابایی صبح رفت سرکارش چون یه سری کار داشت که تا ساعت دو کارش طول کشید هستی جونم چون خوابش میومد طبق معمول همیشه درحال شیرخوردن بود که بخوابه که بابا مرتضی زنگ زد گفت حاضربشید ناهاربریم بیرون من وهستی ام با خوشحالی سریع لباس پوشیدیم ورفتیم پیش بابایی. رفتیم فرحزاد خیلی خوش گذشت ناهارو اونجا خوردیم وقتی روی تخت نشسته بودیم یه آهنگ شاد در حال پخش شدن بود که هستی خانوم همش وسط بود و در حال نانای کردن مامان فدات بشه که انقدر قشنگ میرقصی مامانی همش در حال رقص وشیطونی بودی توجه همه رو به خودت جلب کرده بودی تا ساعتای 6 بیرون بودیم بعدش برگشتیم خونه دختر خوشگلمم خیلی خسته شده بود توی ماشین خوابش بر...

دیشب که چهارشنبه بود خونه عموعلی وزن عمو زینب شام دعوت بودیم البته مادرجون وپدرجون وعمه طاهره وعمو رسولم دعوت بودن خیلی خوش گذشت من عاشق مهمونی ام دختر نازمم که توی مهمونی با بچه ها کلی بازی میکنه. اما دیشب یکم خوابت میومد چون ظهر خوب نخوابیده بودی یکم بازی میکردی یکم نق نق میکردی اما وقتی که خوابت پریدویکم سرحال شدی خوب شدی گلم.توی روروئک امیرحسین(پسرعموت) نشسته بودی ومنتظر بودی تا یکی از بچه ها بیاد هولت بده فاطمه (دخترعمت) هولت میداد  نمیدونی چه حالی میکردی بلند بلند میخندیدی. آخه شماکه راه میری نمیدونم چرا با روروئک بازی میکردی ازبس که شیطون و ووروجکی. اگه خدا بخ...

سلام به روی ماهت آبنبات مامان فدای دخترم بشم که روز به روز بزرگترو ماه تر میشه. قشنگم 14 ماهگیت مبارک ایشاالله که همیشه صحیح وسالم وخندون باشی وکلی شیطونی کنی.                                                                                &n...

سلام دوستای عزیزم امیدوارم که حالتون خوب باشه بخاطر یه سری از مشکلاتی که بلاگفا داشت ومن از کار کردن باهاش خسته شده بودم مجبور شدم وبلاگمو عوض کنم آدرس وبلاگ قبلیم http://hastyjooni.blogfa.com    والانم که این وبلاگ ودرست کردم امیدوارم بتونم باهاش کارکنم. ...

یکی یدونه مامان انقدر شیرین وملوس شدی که هرچی بگم کم گفتم. خیلی قشنگ باهام حرف میزنی بعضی وقتا میای یه چیزایی بهم میگی وقتی میگم باشه چشم میری. 23 دی هفتمین دندونتم در اومد. قربون مرواریدای خوشگل دخترم بشم.ولی فک کنم هشتمی هم میخواد دربیاد چون شما 6 تا دندون با هم درآوردی یکی دوروزی بی حال بودی که  بعدش دندونت در اومد.مبارکه 25 دی واسه اولین بار یه جمله گفتی عشقم تشنه ات شده بود گفتی ( آب بده ) کلی ذوق کردم الان دیگه خیلی راحت حرف میزنی هرچی بخوای متوجه میشم. وقتی یه وسیله ازدستت میوفته میگی ( اُتاد یعنی افتاد ) . چایی خیلی دوس داری لیوانتو میاری میگی ( بِییز یعنی بریز ). سلام کردن ویاد گرفتی هر...