این روزهای ما
سلام به همگی
حال این روزهای ما خیلی خوبه این چند وقتم که نبودم اتفاق خاصی نیوفتاده بود نت نداشتم ویکم تنبلی
باعث میشد که نیام سربزنم.خدارو واسه داشتن روزهای قشنگ زندگی شکرمیکنم.
دختر ووروجک من چه زود بزرگ شد باورم نمیشه اما هم بلبل زبون شده هم شیطون در کنار
شیطنت های شیرینش اذیت هاییم داره که من باید اون هارو هم قبول کنم.
وای مامانی خیلی خوب حرف میزنی یعنی کامل صحبت میکنی وهمه چیز میگی کافیه کسی یه کلمه
جدید بگه سریع تکرار میکنی فدات شم همه میگن خیلی زود حرف زدی الان جمله های 4 یا 5 کلمه ای
میگی ماشالله خیلی باهوشی باید واست اسپند دود کنم ماهم با این زبونت
راستی خوشگلم یک ماهی میشه که از پوشک گرفتمت خودت دیگه یاد گرفتی جیش داشته باشی
شلوارتو در میاری وحتی بعضی مواقع خودت میپوشی خیلی دوس داری خودت کاراتو بکنی ومستقل
باشی منم مانعت نمیشم وتشویقت میکنم جیگرم.انشالله یکی دوروزه دیگه از شیرمیگیرمت.
هستی دخترخوب وباهوشیه اما بعضی وقتا اذیت کردناش وشیطنت هاش به اوج میرسه که من دیگه
کم میارم.من خودم خیلی صبورم اما از وقتی که مادرم فوت کرد خیلی بی حوصله شدم فکر کنم
زمان همه چیز ودرست کنه.خدارو شکر همسر مهربونی دارم که همیشه منو آروم میکنه البته
بچه های الان همشون شیطنتاشون زیاده.
اما مامانی با همه این کارات من عاشقتم و جونم و واست میدم
اوایل شهریور بود که رفتیم شمال یه سفر چهار روزه خیلی بهمون خوش گذشت شب قبل از رفتنمون
هستی یکم سرما خورد اما ما برنامه ریزی کرده بودیم ورفتیم یه چندباری غر میزد اما وقتی
دریا میرفتیم همه چی یادش میرفت آخه بچم آب ندیده دیگه
اینم یه سری از عکسهای گل دخترم:
وقتی موج دریا رو میدید اینجوری میدویید
اینجاهم که با بابا مرتضی جون شن بازی میکردی وروی پای بابایی رو پراز شن کردی
وقتی هستی جون وسط دریا هوس شیر خوردن میکنه ودنبال جی جی میگرده وقیافش اینجوری
میشه ومیخواد گریه کنه
قربون اون صورت ماهت برم عزیزدلم که همه جاتو پراز شن کردی.
واینم چندتا عکس از هستی جون وباباییه مهربوووون
خیلی خیلی دوستون دارم عشقای زندگیه من